از بیتوجهی مسئولین تا افسردگی بعد از رتبه 1 کنکور یک دختر روستایی
مصاحبه ناشناس الفبا با رتبه 1 کنکور ارشد 1399

پایگاه خبری الفبا – رتبه یک کنکور ارشد در سال 99 شده بود اما بعد از آن با بیتوجهی مسئولین روبرو شد. این بیتوجهی در کنار تعطیلی دانشگاهها در وضعیت کرونایی و شرایط تبعیض آمیز فرصتهای پیشرفت در سطح جامعه او را به افسردگی و حتی انصراف از تحصیل کشاند. او همچنان نگران تبعیضها در سطح جامعه است و در مصاحبه چندین بار تاکید داشت که بگوید یک دختر روستایی است. مصاحبه قرار بود نیم ساعته انجام شود اما گفتگو بیش از یک ساعت به طول انجامید. آنچه در ادامه خواهید خواند متن کامل این مصاحبه است که طبق قول الفبا، نام و نشان مصاحبه شونده ناشناس مانده است اما همین ناشناس بودن باعث شده برخی حرفها صریحتر زده شود.
الفبا الان داره با چه کسی مصاحبه میکنه؟
با جزئیات بگم نامم رو؟
نه، این مصاحبه طبق قولی که به شما دادیم ناشناس هست. کلیاتی بگین که مخاطب یه ذهنیت داشته باشه
یه دختر 25 ساله که رتبه 1 کنکور ارشد 1399 شده
از چه دانشگاهی؟
بوعلی سینا در همدان
چون مصاحبه ناشناس هست رشته رو نمیپرسیم ولی رتبهتون رو دقیقتر بگین
رتبه 2 و 3 آزمون تئوری با احتساب رتبه 2 آزمون عملی، رتبه 1 کل رو در دو گرایش
آزمون عملی؟
رشته ما دو مرحله داره یک مرحله آزمون تئوری و یک مرحله آزمون عملی
تو آزمون عملی ۲ کشور شدین یعنی؟
بله
الآن کجا درس میخونید؟
در یکی از دانشگاههای تهران
کسی که رتبه اول کنکور ارشد بوده و این موفقیتها رو بدست آورده چرا باید بصورت ناشناس مصاحبه کنه؟
اینطوری راحتترم. نمیخوام پای اسم در میون باشه و اصل حرف شنیده بشه
پس اصل حرف رو میپرسم. بعد از اول شدن در کنکور ارشد چی شد؟
راستش به جز چند تا از اساتید که شخصا تبریک گفتن واکنشی از سمت دانشگاه و مسئولین نبود.
پس بزارین تک تک اسم بیارم. هیچ واکنشی، تقدیری یا تماسی از سوی دانشگاه بوعلی سینا (مثل دفتر ریاست، روابط عمومی، دفتر استعدادهای درخشان یا دانشکده) نبود؟
خیر نبود
از بنیاد ملی نخبگان استان چی؟
خیر
از استانداری یا سایر نهادها در همدان چی؟
خیر
رسانهها چی؟ مثل مطبوعات و خبرگزاریها
خیر، برای بقیه دوستان هم اتفاقی نیفتاد
ناراحت نشدین شما؟ بعد از کلی برنامهریزی و تلاش و رتبه اول شدن و در نهایت بیتفاوتی مسئولین
ناراحت که چرا اما توقعی نداشتم از اینکه کسی بهم تبریک بگه من بخاطر خودم و اهدافم تلاش کرده بودم اما اینهمه سردی، خوشحالی آدم رو از بین میبره شاید برای همین دلسردیهاست که همه مهاجرت میکنن
بیشتر از اون حس و حال ناراحتی میگین؟ این رو میپرسیم چون وقتی این مصاحبه رو مسئولین میخونن بیشتر به فکر اصلاح این رویه باشند
ناراحتی از این همه سردی گره خورده بود با کرونا و غیر حضوری بودن دانشگاهها. من سالهای سال تلاش کرده بودم که تا به اینجا برسم روزهای سخت و پر استرسی رو گذرونده بودم اما همه چی خراب شده بود. بعد از این همه اتفاق، افسردگی گرفتم و حتی به فکر انصراف از دانشگاه بودم.
(سکوت)
نمیخوام بگم باید از هر کسی که برای رسیدن به اهدافش تلاش میکنه تقدیر و تشکر کرد. نمیگم باید منتظر بمونیم تا یه نفر بالاخره بفهمه روزای سختی رو که یه جوون میگذرونه تا به اون چیزی که میخواد برسه از هزینههای تحصیل و کتاب و کلاس گرفته تا نبود شرایط لازم توی شهرستانهای کوچیک
قابل درکه
اما یه مواقعی توی یه روزایی آدما نیاز دارن که حمایت بشن دستی باشه پشتشون تا خستگی اون روزها رو کم کنن. من خانوادهام همیشه حمایتم کردن با وجود محدودیتهایی که همیشه داشتم کم نذاشتن برام اما اینکه توی این کشور جایی نداریم من و امثال من باعث دلسردیه باعث میشه بخایم بریم جایی که حداقل اگه تلاش کردیم یهو همه چی یه شبه به باد نره
یعنی شرایطش باشه مهاجرت میکنید؟
تا سال گذشته قطعا جوابم منفی بود دوست داشتم بمونم توی کشور خودم کنار خانواده خودم اما از سال گذشته بله اگر شرایطش باشه قطعا مهاجرت میکنم نمیدونم برگردم یا نه اما به عنوان یه جوون 25 ساله خسته شدم از اینکه به هر دری بزنم و نشه. دنبال پست و مقام نیستم اینجا. دنبال تقدیر و تشکرم نیستم اما دلم میخواست حداقل خانوادهام برای رسیدن من به رویاهام اینقدر اذیت نمیشدن
چقدر تلاش کردین برای رتبه ۱ ارشد؟
خیلی زیاد
یعنی چی؟
بخوام از اول زندگیم بگم که چقدر تلاش کردم تا اینجا باشم. من یه دختر روستاییام برای اینکه بتونم توی مدرسه خوب درس بخونم از سال اول راهنمایی مجبور شدم از خانوادهام دل بکنم و برم مدرسه نمونه دولتی و توی خوابگاه زندگی کنم تا سال آخر دبیرستان.
دور از خانواده؟
من 25 ساله 11سال از زندگیم رو توی خوابگاه و بدور از خانوادهام بودم مثل همه بچهها نبودم. قبول شدم دانشگاه بوعلی اما بخاطر عقب بودن و ضعیفتر بودن نسبت به بقیه بچهها ده برابر تلاش کردم سال چهارم دانشگاه کنکور دادم و نشد اونی که میخواستم و یک سال دیگه درس خوندم. یه روزایی از شدت خستگی گریه میکردم اما نمیخواستم فقط یه دختر روستایی باشم که آرزوهام خاک بخورن. قبول شدم یکی از دانشگاههای تهران اما امکاناتی که میتونستم توی دانشگاه بهش برسم رو هم بخاطر کرونا از دست دادم.
من سوال نمیپرسم که شما راحتتر حرف بزنید
نمیخوام کسی بهم پاداشی بده بابت این مسیر هیچ وقتم پشیمون نیستم اما اینکه میبینم یه دختر به ویژه دختر روستایی برای اینکه به اهدافش برسه باید این همه سختی بکشه امیدم رو از دست میدم. فکر میکنم آیا همه مثل من میتونن این روزا رو بگذرونن یا نه. آیا همه خانوادهای دارن که پشتشون گرم باشه برای ادامه دادن.
یعنی اگر احسان علیخانی برنامه ماه عسل رو تعطیل نمیکرد شما از سوژههای بالقوه این برنامه بودین
نه نبودم
این هم از ویژگیهای افراد نخبه هست که خودشون رو نمیگیرن
من شاید یه دختر روستایی باشم که جنگیدم برای چیزی که میخواستم اما چیزی فراتر از همه آدمایی که توی این کشور دارن دست و پا میزنن برای زندگی کردن ندارم
به این هم فکر میکنید که بعد از فارغ التحصیلی شاهد یک جامعه بشدت تبعیض آمیز در حوزههای مختلف جنسیتی، اقتصادی و فرصتهای مختلف هستید
بله، جامعه ما دیگه جامعه نیست همه چیزش طبقه داره. حتی دیگه آرزوهای آدماش. اینکه آرزوی یه بچه توی سیستان و بلوچستان یه عروسک یا دمپایی یا حتی آب اشامیدنی باشه تا کسی که آرزو براش معنایی نداره چون هر چی بخواد داره
نکتهای هست که نیاز باشه بگین؟
باید تشکر کنم از همه آدمایی که کنارم موندن تا اینجا باشم. تشکر کنم از اساتیدی در دانشگاه بوعلی و دانشگاهی که الآن هستم که فارغ از اینکه من یه دختر روستاییام حمایتم کردن انگیزه دادن بهم برای دوچندان تلاش کردن امیدوارم بتونم فارغ از همه خستگیها، فارغ از سختیها و فارغ از بیمسئولیتیها به تلاشم ادامه بدم تا دنیا رو به جای بهتری تبدیل کنم برای کسایی که دوستشون دارم
چرا خیلی تاکید دارین رو روستایی بودن؟
چون گم شدیم داخل این سرزمین. همیشه بقیه با تمسخر نگاه میکنن به روستاییها. دهاتی خطاب میکنن هر کسی رو که ضعیفتر از خودشون باشه./